X
تبلیغات
شرح ایه مباهله ...نوه‏ هاى دخترى فرزندان ما هستند - سجاده ای پر از یاس شرح ایه مباهله ...نوه‏ هاى دخترى فرزندان ما هستند - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : پنج شنبه 103 اردیبهشت 6 ، 9:7 صبح
احترام دانشمند عمل کننده به علمش، مانند حرمت شهیدان و راستان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
شرح ایه مباهله ...نوه‏ هاى دخترى فرزندان ما هستند

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته و روزی بسیار گرامی و دارای فضیلت بسیار است. در این روز که روز نزول آیه "تطهیر" ( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا) و نزول آیه "ولایت" (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) نیز هست، خداوند مهر تأییدی دیگر بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت‌علیه‌السلام زده و جایگاه راستین آنان را در آیات قرآن تبیین کرده است.

آنچه که در پی می‌آید پیش‌کشی ناقابل به محضر آل الله علیه‌السلام در راستای تبلیغ و تبیین جایگاه رفیع ایشان با یادآوری و شرح مختصری از آیات مباهله،‌ ولایت و تطهیر با این امید که مورد قبول افتد.

شرح آیه مباهله در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی

فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْکذِبِینَ‏(آل‌عمران 61)

ترجمه:

هر گاه بعد از علم و دانشى که ( در باره مسیح ) به تو رسیده، ( باز ) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

شان نزول:

گفته‏اند که این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانى مرکب از عاقب و سید و گروهى که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) رسیدند و عرض کردند : آیا هرگز دیده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه ان مثل عیسى عند الله... نازل شد و هنگامى که پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آنها را به مباهله دعوت کرد.


آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصیتهاى نجران، اسقف ( روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزى در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمد در حالى که دست على بن ابى طالب (علیه‏السلام‏) را گرفته بود و حسن و حسین (علیهماالسلام‏) در پیش روى او راه مى‏رفتند و فاطمه (علیهاالسلام‏) پشت سرش بود، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامى که نگاه کرد، پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند : این پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على (علیه‏السلام‏) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام‏) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‏ترین افراد به قلب او است... سید به اسقف گفت : براى مباهله قدم پیش گذار.

گفت : نه، من مردى را مى‏بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام مى‏کند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى‏گذرد در حالى که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) عرض کرد : اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نمى‏کنیم بلکه مصالحه مى‏کنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) با آنها مصالحه کرد که دوهزار حله ( یک قواره پارچه خوب لباس) که حد اقل قیمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى شاخه نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) ضامن این عاریتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در این زمینه نوشته شد.

و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت : من صورتهائىرا مى‏بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوهها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند.

نوه‏ هاى دخترى فرزندان ما هستند

از آیه مباهله استفاده مى‏شود که به فرزندان دختر نیز حقیقتا ابن گفته مى‏شود بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود مى‏دانستند، و مى‏گفتند : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى، فرزندان ما تنها پسرزاده‏هاى ما هستند اما دخترزاده‏هاى ما - فرزندان مردم بیگانه محسوب مى‏شوند نه فرزندان ما ! این طرز تفکر مولود همان سنت غلطى بود که در جاهلیت عرب دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نمى‏دانستند و آنها را در حکم ظروفى براى نگاهدارى پسران مى‏پنداشتند ! چنانکه شاعر آنها مى‏گوید : و انما امهات الناس اوعیة مستودعات و للانساب اباء : مادران مردم، حکم ظروفى براى پرورش آنها دارند - و براى نسب تنها پدران شناخته مى‏شوند! ولى اسلام این طرز تفکر را به شدت در هم کوبید و احکام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى یکسان جارى ساخت.

در سوره انعام آیه 84 - 85 در باره فرزندان ابراهیم مى‏خوانیم : و من ذریته داود و سلیمن و ایوب و یوسف و موسى و هرون و کذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین

از فرزندان ( ابراهیم )، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند و این چنین نیکوکاران را پاداش مى‏دهیم و نیز زکریا و یحیى و عیسى و الیاس که همه از صالحان بودند.

در این آیه حضرت مسیح از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالى که فرزند دخترى بود و اصولا پدرى نداشت.

در روایاتى که از طرق شیعه و سنى در باره امام حسن و امامحسین (علیه‏السلام‏) وارد شده اطلاق کلمه ابن رسول الله ( فرزند پیغمبر ) کرارا دیده مى‏شود.

در آیات مربوط به زنانى که ازدواج با آنها حرام است مى‏خوانیم : و حلائل ابنائکم ( یعنى همسران پسران شما ) در میان فقهاى اسلام این مسئله مسلم است که همسران پسرها و نوه‏ها، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق مى‏باشند.





کلمات کلیدی :