سلام خواهر عزيزم امروز مهموني خونه شما بود برايتان هديه اي آوردم ..
آخرين قظره هاي سرخ خورشيد فرو مي ريزند در حلقوم سنگي كوه و من دانه دانه ذكرم را بر شانه هاي سجاده مي بارم .....سجاده اي پر از ياس....پر از گلهاي ياس ....