دلبر برفت ودلشدگان را خبر نكرد ياد حريف شهر ورفيق سفر نكرد
من استاده تا جان فداش كنم چو شمع... اويك نظر بر من چو نسيم سحر نكرد
توي حال وهواي عجيبي برد دلمو......... يه سر درد عجيب داشتم از صبح كه با خوندن اين نامه آروم شدم آروم آروم