• وبلاگ : سجاده اي پر از ياس
  • يادداشت : براي تو.....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام
    فرارسيدن ايام محرم را به شما تسليت عرض مي نمايم


    کعبه در هنگام شب ديدني تر بود و نورانيتش ، نور اميد را در دل ها زنده مي کرد...
    نزديک نيمه شب شد،ديگر کم کم خستگي و خواب داشت بر وجودم مستولي مي شد، نا اميدي در دلم موج زد، با چشماني اشکبار آرام آرام از محدوده طواف بيرون آمدم و به سمت محل استراحتمان حرکت کردم، قدم هايم را شمرده شمرده بر پله ها گذاشتم و آمدم بالا که به يکباره ..........
    چشم هايم حيران مانده بودند، باورم نمي شد ، اشک در چشمهايم حلقه زدند.....................