X
تبلیغات
نگارشی از لحظه های درد - سجاده ای پر از یاس نگارشی از لحظه های درد - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : جمعه 103 اردیبهشت 7 ، 3:19 عصر
دو تن به خاطر من تباه شدند : دوستى که از اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض مرا در دل کاشت . [نهج البلاغه]
نگارشی از لحظه های درد

سلام دوستان این نوشته که منو تحت تاثیر قرار داد شما ها رو نمی دونم اگر قابل دونستین نظر تون رو هم بفرمایید

لینک اصلی از این دوست محترم بود  http//abasalt.parsiblog.com

چند شب پیش در بیمارستان در معیت یک بیمار نشسته بودم که خیلی برام عزیز بود با ناله ها و ابراز درد یک بیمارمن از این حال و هوا به جایی رفتم که برگشت از آن خیلی آسان نبود

این ما هستیم؟؟؟

انسانی برگرفته از یک مقدار گوشت و استخوان که اگر این روح در او دمیده نشده بود بی مقدار تر از آنچه که بشود گفت هست

تنها با یک سری حوایج مادی ویا بیشتر

وخواسته هایی معنوی ؛ اما با یک عالمه از خواسته های غربزی و مادی پا یان ناپذیر

ای خدا هر بار که صدا بلند می شود در دل آیه (امن یجیب) به پا می کنم تا شاید درد این بنده خدا کمی آرام تر شود

ایا تو همان انسانی هستی که خدا به فرشته هایش دستور سجده داد یا ان انسانی که ادعای خداوندی داشت

یا ان انسانی که خودش را بر ترین انسان و متمایز ترین آفرینش از همه خلق الله می داند

من در حیرتم که تو ای انسانی که طاقت یک درد و زخم و یایک نا رسایی عضو در بدن را نداری

پس چگونه اینقدر به دیگران فخر می فروشی و برای زندگی و حیات هر چه با شکوه تر

وهر جه متمایز تر و مجلّل تر به جان دیگر همنوعان ات می افتی

این از برای چه امر مهمی است که باید دنیا و آخرت را به یک دروغ ویا غیبت و یا یک دغل ونیرنگ بفروشی

و برای رسیدن به درجه و مقام و قدرت از هیچ کاری روی گردان نیستی

چرا و آحر به چه قیمت؟؟؟!!!

چرا مجنون وار به زندگی دنیا چسبیده ای و آیا این همه مردمان قبل را ندیدی که

چگونه همه دست آورد های مادی خود را رها کردند و به دیار باقی شتا فتند؟؟

در این چند روزه با کسانی برخورد داشتم که تنها و تنها برای جانب داری یک عده که خواستار قدرت از دست رفته قبل خود هستند

امده بودند و به هتاکی و نا سزا گویی و در مرتبه بالاتر فحاشی پردا خته بودنند

راستش دلم هم برای مریض روی تخت سوخت و هم برای خودم و هم برای این افرادی که نام بردم

و شاید برای این افراد بیشتر

و بعد این بغض یک مرتبه نفسی عمیق از ته جان کشیدم و نا خدا آگاه شکر به جا آوردم

واقعا که هر نفس باید همراه با شکرو ذکر خدا وند باشد چرا که نعمتی از این که راحت نفس کشید نمی شناسم

بله چقدر نعمت بزرگی است این تنفس!!!!

در همین حال بودم که لیست دارو و علامات حیاتی مریض را نگاه می کردم

به این جمله برخورد کردم مواظب باشید خطر عفونت

و برای همین بود که با ماسک و تجهیزات باید وارد می شدیم و یک مرتبه اشکم دار آمد خدایا!!!!

مرا عفو کن که هرچه در قرآن ناطق برایم دلیل و ایه آوردی باز مدهوش از زندگی مادی از کنار این کلمات زیبا گذشتم

و برای رسیدن به نزدیکترین نقطه به تو بی توشه و بی بهره ماندم

ولی برای درمان دردی باید اینچنین همه دستورات را رعایت نمود

ای خدای من در این گوشه از زمین پهناورت آرزوی شفای عاجل همه بیمار ان را دارم

و برای شفای درد های باطن خود از عجز بیشتری برخوردارم تا آنجا که

باید برای شفای این بیماری و برطرف شدن اینگونه بیماری ها

در پیشگاه تو با خشوع و خضوع تمام

به قران ات تمسک می جویم

در این حال و هوا که بودم نا گهان مریض حاضر که بسیار ناله می کردیک مرتبه آرام گرفت

و چه این سکوت دلننشین بود برای همه

آیا درد خود پرستی و یا درد خود کامگی و شهرت طلبی و انکار حقایق

هم می تواند لحظه ای انسان را به خود وا کذارد؟؟؟!!!!

چه زیبا می شود آنگاه که دور از گناه و شرک و کفر و نفاق تن را بیاسایی

و به دیوار بلند خدا خواهی تکیه بزنی

و آرام در این محیط معنا ،حیات را تجربه کنی

توصیه دین به من و تو ای برادر و خواهر دینی همین است که برای رسیدن به خدا باید از خط خود پرستی کنار روی تا به خدا برسی

از اتاق بیرون آمدم اما احساس می کنم روحم مقداری خودش را درپس آینه دل می بیند

نظر دیگر دوستان بسیار با ارزش است امید دارم شما دوستان نیز از این سخنان برداشت لازم را کسب کرده باشید





کلمات کلیدی :