X
تبلیغات
آرشیو دی ماه 91 - سجاده ای پر از یاس آرشیو دی ماه 91 - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : پنج شنبه 103 فروردین 9 ، 3:59 عصر
آن که نخواهد آبرویش بریزد ، از جدال بپرهیزد . [نهج البلاغه]
مداحی تزورونی باصم کربلایی (شعر پیاده روی نجف تا کربلا _ اربعین

 

 

متن و دانلود مداحی تزورونی باصم کربلایی (شعر پیاده روی نجف تا کربلا _ اربعین سال 90)

تَزُورُونِی أَعَاهدکُم تَعرفُونِی شَفِیع الکَون

أَسَامِیکم أَسجلهَا أَسَامِیکم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم


وَحق چف الکَفِیل وَجُودَه وَالرایَة

أنَا وَعبَاس وَیَاکم یَا مشَایَة


یَا مَن بعتُوا النّفْوس وَجیتوا شَرایَة


عَلیّ وَاجب أَوافیکم یَا وَفایة


تواسِینِی شعَایرکُم تَروینِی مَدَامعکُم

أَواسِیکم أنَا وَجَرحِی أواسِیکم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم


هَلا یَا الـ مَا نسیت وَ ع الوَعد تَحضر

أجیت وَلآ یهمک لآ بَرد لآ حَر


وَحق دَمع العَقِیلة وَطبرة الأَکبر


أَحَضرَک مَا أعوفَک سَاعَة المَحَشرَ






عَلى المَوعد اجِی یَمکُم وَلا أبْعد وَأعوفنکُم

مُحَامِیکُم وَحَق حَیدرَ مُحَامیکُم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم



یَا هـ شَایَل الرَایَة وَجَای قَاصِدنِی

تَعرف رَایتَک بِمن تَذکرنِی


بِ الـ قَطعوا چَفُوفَه وَ صَاح أدرکنِی


صَحت وَیلاه یَا اخویَه وَالظهر مَحنِی


کَسر ظَهری سَهم هَجرَه نَفذ صَبری بَعد عَمره

أَوصِیکُم عَلى الرَّایَة أواصِیکُم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم



یَا مَن قاصد إِلیّ وَالدمعَة تَجرِیهَا

أَعرَف حَاجتَک مُو دَاعِی تَحچیهَا


وَحق نَحر الرَّضِیع الحَاجَة أَقضیهَا


یَا زَایر عَاهدت کل علّة أشفیهَا





أخو زَینَب فَرح بِیکُم هَلا وَمَرحَب ینَادِیکُم

یَحییکُم أَبو الغِیرَة یَحییکُم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم


زَینَب مِن تشَاهدکُم تَزُورُونِی


تنَادِیکُم لَوَّن بِالطف تَحضرُونِی


مَا أمشِی یَسِیرَة وَلا یَسَلبُونِی


وَلا بسیَاطهُم قَدروا یَضربونِی





تنَادینِی أنَا بحِیرَة وَأصد عَینِی لأبو الغِیرَة

أبچیکُم عَلى مصابَة أبچیکم


هَلا بِیکم یَا زوَارِی هَلا بِیکم

برای دیدن و دانلود کلیپ تصویری تزورونی ملا باصم کربلایی اینجا را کلیک کنید
برای دانلود مداحی و نوحه تزورونی ملا باصم کربلایی اینجا کلیک کنید
دقت کنید، پس از وارد شدن به صفحه جدید به روی گزینه تحمیل کلیک کنید




کلمات کلیدی :
کاروان اربعین

کاروان می رسد از راه‌، ولی آه / چه دلگیر چه دلتنگ ، چه بی تاب / دل سنگ شده آب، از این نال? جانکاه / زنی مویه کنان، موی کنان / خسته، پریشان، پریشان و پریشان / شکسته، نشسته‌، سر تربت سالار شهیدان / شده مرثیه خوانِ غم جانان / همان حضرت عطشان / همان کعب? ایمان / همان قاری قرآن، سر نیز? خونبار / همان یار، همان یار، همان کشت? اعدا ...

کاروان می رسد از راه، ولی آه / نه صبری نه شکیبی / نه مرهم نه طبیبی / عجب حال غریبی / ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی / ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی / ز داغ غم این دشت بلاپوش / به دلهاست لهیبی / به هر سوی که رفتند / نه قبری نه نشانی / فقط می وزد از تربت محبوب / همان نفح? سیبی / که کشانده ست دل اهل حرم را ...

کاروان می رسد از راه / و هر کس به کناری / پر از شیون و زاری / کنار غم یاری / سر قبر و مزاری / یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته / به دنبال مزار پسر فاطمه رفته / یکی با دل مجروح / و با کوهی از اندوه / به دنبال مه علقمه رفته / یکی کرب و بلا پیش نگاهش / سراب است و سراب است / دلش در تب و تاب است / و این خاک پر از خاطره هایی ست / که یک یک همگی عین عذاب است / و این بانوی دل سوخت? خسته رباب است / که با دید? خونبار و عزا پوش / خدایا به گمانش که گرفته ست  / گلش را در آغوش / و با مویه و لالایی خود می رود از هوش: / «گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد»

یکی بی پر و بی بال / دل افسرده و بی حال / که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال / و بوده ست پناه همه اطفال / پس از این همه غربت / رسیده ست به گودال / همان جا که عزیزش / همان جا که امیدش / همان جا که جوانان رشیدش / همان جا که شهیدش / در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر / در آن غربت دلگیر / شده مصحف پرپر / و رفته ست سرش بر سر نیزه / و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا / رها مانده خدایا ...

چهل روز شکستن / چهل روز بریدن / چهل روز پی ناقه دویدن / چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن / چه بگویم؟ / چهل روز اسارت / چهل روز جسارت / چهل روز غم و غربت و غارت / چهل روز پریشانی و حسرت / چهل روز مصیبت / چه بگویم؟

چهل روز نه صبری نه قراری / نه یک محرم و یاری / ز دیاری به دیاری / عجب ناقه سواری / فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب / چه بگویم؟

چهل روز تب و شیون و ناله / ز خاکستر و دشنام / ز هر بام حواله / و از شدت اندوه / و با خاطر مجروح / جگر گوش? تو کنج خرابه / همان آین? فاطمه / جا ماند سه ساله / چه بگویم؟

چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و / فراق و ... فراق و ... / چه بگویم؟ / بگویم، کدامین گله ها را؟ / غم فاصله ها را؟ / تب آبله ها را؟ / و یا زخم گلوگیرترین سلسله ها را؟ / و یا طعن? بی رحم ترین هلهله ها را؟ / و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را

چهل روز صبوری و صبوری / غم و ماتم دوری و صبوری / و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری / نه سلامی نه درودی / کبودی و کبودی / عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی / به آن شهر پر از کینه و ماتم / چه ورودی و کبودی / در آن بارش خون رنگ / سر نیزه تو بودی و کبودی / گذر از وسط کوچ? سنگی یهودی و کبودی / و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه / چه دلتنگ غروبی، چه چوبی / عجب اوج و فرودی و کبودی / خدایا چه کند زینب کبری ...





کلمات کلیدی :
ثواب زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده


اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن.
عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟
حضرت فرمودند:
کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را،
خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد،
یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى ‏فرماید، و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى ‏برد.
و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏ فرماید
که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد مى‏ باشد را ننویسند.
و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏ گویند:
اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد.
و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى ‏باشی،
به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود
(کامل الزیارات ص134)





کلمات کلیدی :