X
تبلیغات
آرشیو اسفند ماه 90 - سجاده ای پر از یاس آرشیو اسفند ماه 90 - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 3:5 صبح
روز ستمدیده بر ستمکار سخت‏تر است ، از روز ستمکار بر ستم کشیده . [نهج البلاغه]
حجاب ، حق الله است یا حق الناس؟ از منظر آیتالله جوادی آملی

«قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن می‏گوید، می‏فرماید حجاب عبارت است از احترام‌گزاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز می‏داند.
شبه ه‏ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می‏کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد کرده است و بنا بر این، حجاب را نشانه ضعف و محدودیت زن می‌دانند.
راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند، حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏ نظر کردم.
حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم.
حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند.
حجاب زن، حقی الهی است؛ لذا می‏بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می‏کند اما در اسلام این چنین نیست.
حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش است.
همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‏ الله مطرح است و خدای سبحان، زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد.
اگر جامعه‏ای این درس رقت و عاطفه را ترک کرد و به دنبال غریزه و شهوت رفت، به همان فسادی مبتلا می‏شود که در غرب ظهور کرده است. بنا بر این کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
از اینکه قرآن کریم می‏گوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‏شود عصمت زن، حق‏ الله است و به هیچ کسی ارتباط ندارد.
قهرا همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصا خود زن، امین امانت الهی هستند.
زن به عنوان امین حق‏ الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن.

ادامه مطلب...



کلمات کلیدی :

ترسم اینه بمیرم و نبینمت

آقا .. تو حضور تو ؛ منم که غایبم

 تو کلاس عشق تو جا میزنم

 هی میگم یه روز منم عاشق میشم

 هی میگم دلو به دریا میزنم

مولا … آسمونم بی تو سوت و کور شده

 بی تو این زمین چقدر صبور شده

 دستمو هی روی دستم میزنم

 دل من بد جوری از تو دور شده

 مولا.. از همون روزی که دنیا آمدم

تا رسیدنت دلم شور میزنه

 ترسم اینه بمیرم و نبینمت

 واسه دیدنت دلم شور میزنه

یابن الحسن کجایی............ مردم از این جدایی............





کلمات کلیدی :