صدای گرم اش هنوز توی گوش بچه های پایگاه طنین انداز بود و وقتی به حیاط مسجد نگاه می کردی هر گوشه از این حیاط نوشته ها و خط خوش این بزرگ مرد نقش بسته بود. از این ها گذشته توی کتابخانه و رواق های مسجد دست نوشته هایش و حدیث های زیبایی که با خط خوش او جلوه خاصی به مسجد داده بود. همه وهمه حضور گرم او را برای بچه های مسجد واتحادیه تدایی میکرد .توی سالن سخنرانی هنوز احترام خاص مستنعین را هنگام صحبت های سراسر روحانی ایشان در یاد ها و خاطره ها است. روزی که خبر گم شدن ایشان را دادند هیچ کسی باورش نمی شد. اما باید باور می کردند چرا که امید و آرزویش به تحقق رسیده بودو در راه مولا ی اش راکه برای او همه چیز و هستی اش بودند به مقام والای شهادت نائل شده بود. دیگر به خواسته همیشگی اش هیچ چیزیاز جسم اش به دست نیامد. یادم هست روزی که به مادرش تسلی می دادند که شاید برگردد وشاید شهید نشده، چطور مادرش جواب دادند که :این را نگوید /یعنی ایشان لیاقت شهادت نداشته؟؟ ؟!!!!!!!!! هنوز داغ و غم رفتن غریبانه ایشان در دل بچه های انجمن ، بسیج ،حوزه ، دانشگاه و مسجد قبا سوز خود را دارد و زیباتر اینجاست که آنچه را که برایش همیشه ارزش قائل بود خدا وند قسمت ایشان کرد و آن اینکه در ایام سوگوار ی ابا عبد الله الحسین به شهادت رسید و هر ساله در این ایام سوگواری امام حسین ع و 72 تن از یارانش به یاد این صحابه جلیل القدر دوستانش و شاگردانش ازجمله بنده که یکی از شاگردان درس اخلاق ایشان بودم به حزن و اندوه ایشان و یادهمه تلاشها و زحمات ایشان سعی در انجام وظیفه در راه حقی که ایشان و همه شهدای ییرو امام شهید و مظلو م مان را داریم روحش شاد و راه اش همیشه مستدام باد. صفر 1403هجری قمری مصادف با سال 1361هجری شمسی مصادف با شهادت طلبه دانشجو شهید حبیب روزی طلب در بیست وپنجمین سالگرد شهادت این اسوه تقوا و فرزند خلف خمینی به یاد این شهید بزرگوار این مقاله ثبت گردید انشا الله درپست بعدی دست نوشته ایشان و مقاله ای ناچیز در رسای زحمات ایشان خواهم نوشت یاداش گرامی و روح اش شاد باد
کلمات کلیدی : |
بازم هم ظلم و باز هم جور و ستم به مسلمانان در این ماه حرام به چه حرامهایی که دست نمی زنند هنوز خون حسین نخشکیده کسی صدای حسین را نمیشنود
به چه جرمی و چه گناهی اخر مگر علی اصغر چه کرده است جز اینکه سرباز کوچولوی سپاه اسلام هست و چرا باز هم علی را اینگونه پر پرمی کنند علی جان باز هم آب و غذا و دارو را به رویت می بندند و باز هم محاصره شده ای عزیزم غصه نخور حال که سیراب شده ای ببین برایت بارانی شده ام تا مگر سیرابت کنم؛ بیا و به آغوشم باز گرد سربازی برایت زود بود لااقل بیا تا برایت یک تیر کمان کوچولو بسازم، تا دیگر در عالم کسی به سربازانی همچون تو اینگونه رفتار نکند
کسی نمی شنود ، باز ندای ((هل من ناصرا ینصرنی)) امام حسین به گوش میرسد...................... کلمات کلیدی : |