X
تبلیغات
سادات علوی - سجاده ای پر از یاس سادات علوی - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : یکشنبه 04 تیر 1 ، 6:3 عصر
تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]
جنبش سایبری علمداران بسیج(( إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا الل

(( إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ))

برای تسخیر همه روزگار خدا وند گار مردانی را بر صحنه روزگارش افرید تا انان عشق را در مسلخ قربانی حق کنند و بر پای دخرت تنومند فداکاری جوی ایثار را بگذرانند و بر شاخسار آن شکوفه های مروت و محبت و ایمان و تقوای الهی را بیاویزند ، آری این سیر سیر مرغان حقی است که حق گویان بر فراز آسمانها به پرواز در امدند و با رفت و آمدشان خط و سیر و سیره ای را نقش کشیدند  که تا ابد  مرغان زیرک بر این راه سیر خواهند نمود و بس جاودانه در این پهنا اسمان خواهند درخشید و همینانند که به ق یقین میرسند .

فضاى امروز جامعه ما آگنده از بوی خوش جوانمردی مردان حق همراه و آزین بندی گردیده سالگرد شهدای عرفه است و چه روحانی و چه با صفا می شود کوچه های تو در توی جانبازی و ایثار و فداکاری  وقتی که نام نامی بسیجی برده می شود  و چه خوشبو و معطر میشود وقتی حرف از جوانمردی و ایثار مردان مرد بسیج به میان می آید .

این روزها در حالی به استقبال هفته بسیج میرویم که فتنه سال 88 و حوادثى که در پى آن به بار نشست بر همگان معلوم کرد که بسیجیان خامنه اى بسیار مظلوم تر از بسیجیان خمینى هستند .

وقتى که تن آن بسیجى عزیز را مقابل چشم هزاران نفر عریان کردند به راستى کسى دلش به حال بسیجیان سوخت ؟ ، وقتى که قوم الظالمین با چوب و سنگ بر تن بسیجیان و با فحش و ناسزا بر روحشان  زخم میزدند چرا کسى به دادشان نرسید ؟ ، آن زمان که چادر از سر خواهرانمان و چفیه از گردن بردادرانمان میکشیدند آیا کسى نداى هل من ناصر بسیجیان را شنید ؟  .

آنچه که از جور زمانه بر بسیجیان خامنه اى رفت در کامشان از عسل هم شیرین تر است ، زیرا آنها به راستى دریافته اند که تنها راه سعادت این جهان پیروى از ولایت است و آنگاه که فریاد زدند لبیک یا خامنه اى ، میدانستند که در این راه همانا با کسانى مواجه هستند که صد پله از منافقین و معارضینى که به مقابله با بسیجیان خمینى برخاسته اند بدتر و از دین و انسانیت دورترند , در این راه و در مقابله با قوم خوارج بسیجیان امروز آماده مقابله با همه کس و همه چیز هستند و از دشمن تا به دندان مسلح کوچکترین حراسى ندارند و هر زخم که در راه دفاع و سیانت از حریم ولایت و انقلاب بر میدارند نشان افتخارى است براى آن ها و ذخیره اى براى آخرتشان ... سر خم مى سلامت شکند اگر سبویى .

یاد و خاطره بسیج و بسیجی همواره در دفتر معرفت الهی ثبت و بر این همه دلدادگی خدا وند گواهی  میدهد ، انفاس خوش قدسی مردان رهسپار کوی بسیجی در دیار ما تا ابد پیچیده  و ماندگار خواهد بود ، امروز نام بسیج یاد آور خاطره بزرگترین و مردمی ترین نهاد انقلابی و برترین مردان تاریخ ما است.

بسیج به تعبیر امام راحل تشکیل آن « یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود » و « شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان رشادت و شهادت سرداده اند ، بسیج میقات پا برهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند ، بسیج لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان ، از اولین تا آخرین امضا نمودند »

بسیج میدان بزرگ امتحان و ابتلای الهی است؛ در اینجا ست که  همت وشخصیت برگزیدگان تاریخ شکوفا می گردد و دلسوزان وخدمتگزاران راستین جامعه بشریت از مرفهان بی درد و مسرفین بازشناسی می شوند آری  چه خوش حدیثی است که فرمودند:در کشاکش و فراز و نشیب روزگار و تحولات زمانه گوهره مردان بزرگ شناخته می شود یا روشن و دانسته می گردد.

از تمامى افسران عزیز جنگ نرم ودوستان ولایى و ارزشى دعوت میکنیم تا با قرار دادن لوگوى جنبش در سایت یا وبلاگ خود و اضاقه کردن عبارت (( علمداران بسیج )) به دنبال نام سایت یا وبلاگ  مانند همیشه با ما یار و همراه باشند ، باشد که فاضى سایبر از عطر خوش بسیج سراسر پر شود .





کلمات کلیدی :
فرازی از دعای عرفه امام حسین (ع) :

فرازی از دعای عرفه امام حسین (ع) :
أَنْتَ الَّذِی منَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی
أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ
الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ،
أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی
أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ
الَّذِی کَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ،
أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی
أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ
الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ،
أَنْتَ الَّذِ ی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی
عَافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ، تَبَارَکْتَ وَتَعَالَیْتَ. فَلَکَ
الْحَمْدُ دَائِماً وَ لَکَ الشُّکْرُ وَاصِباً أَبَداً
«تو آن خدایى که منّت نهادى و نعمت دادى و احسان کردى، خدایى
که جمال نمودى و برترى دادى و کامل ساختى و روزى رساندى و توفیق عطا کردى.
تویى که بخشیدى و بى نیاز کردى و هدایت نمودى. تو آن خدایى که عیوب ما را
پوشاندى و از گناهانمان در گذشتى. به همه ما امکان دادى و کمک کردى و یارى
نمودى و شفا بخشیدى. برکت و علوّ در تو و از توست.
پس حمد و سپاس همیشه مخصوص توست.
از همه عزیزان التماس دعا





کلمات کلیدی :
در رسای شهید ایوب بلندی

چه مردانه گرفتی جام مستی

چه مردانه ربودی گوی هستی

برای آن شب سر شار از عشق

گرفتی باده از دستان مهدی عج

نگاه آ تشین شور زایت

دل هر آشنا را کرده راهی

گلی  بودی و از هر خار رستی

زه نزد نو گلانت زود   رفتی

بیا یک بار دیگر بانگ برزن

برایم حرفی از دلدادگی زن

نمیخواهم تو را افسانه گویم

نمیخواهم گزاف و لابه گویم

همی دانم مرادت را گرفتی

کنار آشنا یان جا گرفتی

نمی دانم که نامت را چه نامم

برایت از چه گویم از چه نالم

به رسم عاشقی نامت بلند است

خدا نامیده ،نامت هم بلند است

ستایم صبر  ایوبت ؛بلندی

سزا باشد که گویندت بلندی!!

سادات علوی مهر 87

شهید ایوب بلندی

از چلو کبابی که بیرون آمدیم اذان گفته بودند. ایوب از این و آن سراغ نزدیک ترین مسجد را می گرفت. گفت " اگر مسجد پیدا نکنم همین جا می ایستم به نماز " اطراف را نگاه کردم " اینجا؟وسط پیاده رو؟" سرش راتکان داد.گفتم "زشت است. مردم تماشایمان می کنند"

نگاهم کرد" این خانم ها بدون اینکه خجالت بکشند بااین سرووضع می آیند بیرون آنوقت تو از این که دستور خدارا انجام بدهی خجالت می کشی؟"

شهید ایوب بلندی

به روایت همسر شهید

شهادت 4مهر 1380

اینم لینک برنامه رسم عاشقی  در سه قسمت

http://www.iransima.ir/WinMediaPlayer.jsp?code=155891

http://www.iransima.ir/WinMediaPlayer.jsp?code=156120

http://www.iransima.ir/WinMediaPlayer.jsp?code=156329





کلمات کلیدی :
جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم

جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم

باید هر پدیده‏ى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیردرهبر معظم انقلاب?/?/?1

روز سه شنبه با حمایتهای رئیس و نایب رییس مجلس، یکی از این مواد (بند ی ماده ??) را به تصویب برسانند که به موجب آن بنابر بند ی ماده ?? و تبصره ? ذیل آن، “دانشگاه های دولتی می‌توانند نسبت به تأسیس شعب در شهر محل استقرار خود یا دیگر شهرها و مناطق آزاد داخل کشور و خارج از کشور و به‌صورت خودگردان و با دریافت شهریه از داوطلبان اقدام کنند. پذیرش دانشجو در شعب دانشگاههای مذکور در داخل کشور خارج از آزمون سراسری انجام خواهد شد. “

این مصوبه را می توان حرکتی در جهت نهادینه کردن تبعیض در ساختار علمی کشور دانست. حرکتی که از پشتوانه نظری لیبرال مابانه آب می خورد. حرکتی که در ذات خود با عدالت در تعارض است و متاسفانه به نام عدالت آموزشی مطرح گردیده است. واقعا جای بسی تاسف است که این طرح از دولتی که شعارش عدالتخواهی و توجه به محرومین است برآمده و در مجلسی تصویب شده است که اکثریت آن را اصولگرایان تشکیل داده اند و داعیه دار ولایت و ولایت مداری می باشند.

مگر غیر از این است که با تصویب و اجرای این طرح ( که خدا آن روز را نیاورد )‌ شاهد بازتولید طبقه ثروت و قدرت خواهیم بود. و با این کار باید نگران آینده انقلاب اسلامی باشیم. مگر مردم بصیر ایران اسلامی در انتخابات گذشته "نه " محکمی به جریان اشرافیت و حاکمیت ثروت نگفت پس چرا با این مصوبه حاکمیت ثروت و سرمایه را نهادینه می کنید؟.لذا با امضا این طومار اعلام می نماییم که مخالف این طرح ننگین و ضد عدالت و بازتولید کننده طبقه اشراف هستیم و از نمایندگان مجلس و نیز دولت عدالتخواه می خواهیم تا نسبت به جبران اشتباه خود هرچه سریعتر اقدام نمایند و همچنین از شورای محترم نگهبان قانون اساسی می خواهیم که این مصوبه ضد عدالت که برخلاف قانون اساسی نیز می باشد را تایید ننموده و از اجرایی شدن این طرح جلوگیری نمایند.

دوستان و حامیان این جنبش با نظرات خود در وبلاگ و ((اضافه شدن به متن  جنبش ))این بیانیه را امضاء می فرمایید  تا ان شا الله با جمع آوری این طومار باشد تا با رسانیدن اعتراض همه عزیزان به گوش مسئولین از این خطر جدی نظام مقدس جمهوری اسلامی را رهایی بخشند

جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم  رادر وبلاگ معترضم رای دهید


برای استفاده از بنر زیر در وبلاگ خود کد زیر را بعد از تگ body جایگذاری کنید







کلمات کلیدی : جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم
دلم............غرق پریشانی است


  غروب روز دلگیری
 دلم غرق پریشانی
 هوا هم مثل چشمم سرخ بودو ، خیس و ، بارانی
 من و دل تنگی و غربت دلی غرق پریشانی
 نمیدانستم از کی آمدم بیرون کجا هستم
 نمیشد پیش این مردم نشست و دردو دل کرد
 که نا گه آمد از نزدیکیم آقای زیبای دل انگیزی
که گویی بند بر این رشته های پاره میزد
نمیدانستم از کی آمدم بیرون کجا هستم
 دلم پر غم
که نا گه دیدم آنجا را...
 زبس که غرق غم بودم نفهمیدم چگونه نزدیک حرم بودم
 و نزدیک اذان بود
و آوای دل انگیزی
که گویی حق از عرش بحر مردم بیچاره میزد
اذان بودو حرم نقاره میزد
 دلم طاقت نیاورد
ایستاده نه
بروی سنگ فرش صحن افتادم
صدا دادم
 سلام ای ضامن آهو
ببین بیچاره ام آقا
برس بر داد من آقا که من بیچاره ام آقا
 که نا گه یک کبوتر با صدای بال های خود سکوتم را شکست
 کبوتر نازو سر مست کنار حوض آن صحن حرم بنشست
 کبوتر تشنه بودو آب  میخورد
 دل من بین سینه تاب میخورد
 صدایش کردم و گفتم کبوتر خوش بحالت
چرا؟
 چه جایی میزنی پر خوش به حالت
 دلم میخواست آقا مثل تو اینجا به من هم لانه میداد
خودش با دست های مهربانش به من هم دانه میداد
 دلم میخواست من هم مثل تو پرواز میکردم
 بروی گنبد زردش پرم را باز میکردم
و یا با بالهایم پرچم سبز حرم را ناز میکردم
کبوتر!
 دارم از تو یک سئوالی
 راستی جای جز این صحن و سرا رفتی
 اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی
 چه میدانی که دردم چیست؟
 اصلا تا به حالا تو به عمرت کربلا رفتی؟؟
 کبوتر از سر شب تا کنون فکر آنجایم
 اگر که جان ندادم چون که من هم پیش آقایم
 کبوتر توای که لانه ات بر عرش دنیاست
تویی که صاحبت فرزند زهراست
 برو پیشش بگو آقا گدایت بی قرار است
 از آن روزی که رفته کربلا چشم انتظار است
برو پیشش بگو آقا گدایت سخت اندر شور و شین است
 برو پیشش بگو آقا
گدایت سخت
 دلتنگه
 حسین است





کلمات کلیدی : دلم.غرق پریشانی است
ضریح طلایی آفتاب صـحـن حرم از بوی بهار پرشد

ضریح طلایی آفتاب صـحـن حرم  از بوی بهار پرشد

 

ازبال و پر زدن(یـا کـریـم) صورت گنبد چو ماه پر نورشد

دوبـاره بـوسه ای زد بـررخ مـهـربـان گـنـبد اش

 گـنـبـد پـر ازنور مـى شدو اندک اندک همه جا پر زه بوی احساس 

دلم آب گشت و  قلبم چه گرم میشد

دویدم به سوی  ضـریـح او بـاز تـا سر شار شوم از هوای او

کنار ضـریح گـریـه هـا بود و دلـهـاى شـکـسـتـه و دعـاهای یک مسافر غریب

از چـشـم هـمـه جای اشک گلاب عشق میجوشید

می ریخت نم نم اشک و زبان رضـا رضـاگویان بـود

درد دل هـاىمادر بیمار بود و اشک های مرد خسته از  تنهایی

 دل من مـانـنـد کـبـوتـرى رهـا می شد

 عـطـر صلوات  زائران چو عطر گـل یـاس درصحن و سرای رضا در فضـاجاری می شد

ذکرلب ها همه حرف و درد دل بود و راز و نیاز با او کـه غـریـب آشـنـا بود

 بـا یـک طبق آرزو و امـیــد رفـتـم به سوی ضـریـح مرد افتاب صورت
پر کشیدم به آستان علی ابن موس الرضا





کلمات کلیدی : ضریح طلایی، آفتاب صـحـن حرم، بوی بهار
از تو بگویم و یا باز هم سکوت کنم؟؟

گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن، یعنی که رخ بپوش و جهانی خواب کن

در پای صحبت تو می نشستم تویی که بار تجربه های تلخ و شیرین را به دوش می کشی گاهی از خنده ها و گاهی از وداع سوز ناک یارانت می گویی .
روزی دوستی از من خواست تا تو را توصیف کنم ، از غربت و شبهای انتظارت و روزهای طی شده ات و خاطراتت بگوییم ، از آنچه در سر داری و آنچه که به

آ ن دلخوشی.
و برایش افشا کنم که در فراسوی نگاهت به گذشته و حال و آینده چه در نظر داری . او می خواست تا آنچه را که نسل سومی هابه یاد ندارند را برایش از زبان تو بگوییم . بگوییم که وقتی به البوم عکسهای یاد گاری دوستان و هم رزمانت می نگری چه صورت نمناکی داری ، بگوییم وقتی برادر کوچکت را یاد می کنی که قهرمانانه همانند خودت در عملیات شرکت کرد ، جنگید و منتخب الهی شد ، او که لباس شهادت را به تن کرد چه حالتی داری ، بگوییم دید تو در این اجتماع هزار رنگ امروز به چه افقی است.
اما من نتوانستم تو را راضی کنم که لب بگشایی می خواستم به او بگویم که چگونه نوجوانی را به میان سالی رسانیده ای اما به این شکل که همه صورت و محاسن ات چون پیران سالخورده غبار سپید روزگار را در بر گرفته است.
و نتوانستم بگوییم که چگونه از این بدن جوانت چه جسم رنجوری در طی طریق راه شهدا و امام سا خته ای و چگونه وجودت عطر آگین محفل ها می شود.
نتوانستم بگوییم که چگونه روز ها و شبها عارفانه با اویی که تورا برای خودش خلق کرد نجوا می کنی و درد جانکاه جسم را به لبخند رضایت مبدل می سازی.
دلم تنها برای خودم می سوزد که نمی توانم آنچه را که تو در سر درای خوب درک کنم و برای خود آن را بکار یرم . و شاید این قصور از یاری گران فرهنگ در این چند سال گذشته است که غافل از تو و امثال تو برای خود بر نامه هایی جدا و به خیال خودآباد گرانه پی ریزی می کردند.
دلم می خواست فریادی به وسعت همه این سالهای ایثار و گذشت و فدا کاری شما بزنم تا گوش نادانان از این فریاد کر شود و دیگران بشنوند که شما هنوز ایستاده اید.
کاش می توانست
م همه گلایه ها و همه برداشت های فرزندان , و همسران  شهدا و جانبازان و ایثار گران را به گوش خفتگان برسانم و برایشان حدیث عشق ی را بگوییم که پیامبر(ص) خبر اتفاق این رویداد را 1400 سال پیش نوید داده بود ،آری شما همانید که پیامبر (ص) از شما به نیکی یاد کرد و فرمود که پرچم اسلام به دست شما به اهتزاز در خواهد آمد.
و حالا که کمی از این روایت را در دیدگان بر ملا می کنم بگوییم که چقدر به تو افتخار می کنم  همسرم.....

عاشقان کشتگان معشوقند، بر نیاید ز کشتگان آواز

به طواف کعبه رفتم

به حرم رهم ندادند
!!
که برون در چه کردی !؟
که درون خانه آئی .....!!؟





کلمات کلیدی : از تو بگویم، یا باز هم، سکوت کنم
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >