غرق در افکار بودم بی قرار از دو چشمم موج می زد انتظار با خودم گفتم عجب دنیا بد است هر که اهل عشق باشد مرتد است من نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم به کوی آفتاب با که حرف خویش را نجوا کنم قبر لیلا را کجا پیدا کنم کاش از قلبم به قبرش راه داشت کاش زهرا هم زیارتگاه داشت زین همه شادی و عشرت ها چه سود کاش فبر مادرم مخفی نبود نا گهان از سوی حق آمد پیام می دهم بر درد هایت التیام قبر زهرا یت چه از دیده گم است بارگاه باشکو هش در قم است ای که گفتی مادرت مظلومه است حضرت زهرا همان معصومه است با خودت هر گاه که تنها میشوی خسته و دلتنگ زهرا می شوی قم برو که عشق عالم است صاحب آن خنه بی بی فاطمه است خاکت مانند خاک علقمه است هم حسین و هم رضا هم فاطمه است بارگاهش قبله گاه عالمین صبر زینب دارد و عشق حسین این مکان موعد هم عهدی است زائر ثابت در اینجا مهدی است
خراش نا خونی به کربلا نرسد بیا که بی تو صدایم به هیچ جا نرسد کسی به داد دل داغدار ما نرسد اگرچه فصل گل آمد تو باور کن بهاربی تو به گل واژه عیش نرسد غریب وار به گوشه ای فکر می کردم چه می شود اگر آن یار آشنا نرسد زمانه بر سر جنگ است و خونریزی کسی به جز تو به فریاد شیعه ها نرسد دعا کنید گل زهرا صدمعه ای دیگر به کاظمین و نجف یا به سامرا نرسد هزار بمب به فرق سرم فرو ریزد خراش نا خونی به کربلا نرسد شاعر معاصر میر حسینی کلمات کلیدی : |
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 12:39 عصر
حضرت زهرا همان معصومه است