از راه که رسیدم دیدم که گفتگو کرد با این دل شکسته . سازو نوایی از درد من صاحب دو نعلین او مالک دل من من ما لک غم جان او صاحب همه بود من ساکت و نشسته درزیر سایه او او سر به آسمانها من را نظاره می کرد من گفتمش عزیزا اینجا کجای کار است او گفت ای دریغا پایان آرزو ها ست انگاه که می نشاندم لبیک غنچه هارا در بستر کلامم با نور واژها را می آمدم اما نمی دانم چگونه با پاهای لرزان و قلبی شکسته آنگاه از خود بی خودم کرد آن شکوه و عظمت می رفتم اما به کجا؟ چه آرامشی بر قلبم حاکم است چه سکوتی بر زبانم جاریست نگاهم چه دگرگونه شده و خوب می بینم خدایا من به کجا سفرکردم؟ عجب پرتوی در درونم بپا می شود خود نمی دانم آرام به جلو گام می نهم صدایی مرا می خواند اه چه با شکوه و زیبا می نمایی ای خانه آمال و آرزو ها ای حریم حرم اینجا همان تکیه گاه و همان میقات عشق و جنون است می خواهمت با همه وجود مستایم صاحب فرو شکوه چنان می نمایی که سالها با منی و چنان که در کنارت عمر به سر کردم وه چه با شکوه می بینمت با آن لباس سیاه زر بفت و نگاهم به دری است که بروی چشم ظاهربسته ولی به چشم دل گشوده بر روی همه آرام میشود دل به امید گشودن در وازه های وصالت و بسته بر روی همه کس و همه چیز با من راه بیا ای دل که همین جاست خلوت تو و همین خانه است خانه امال تو اینجا همان جایی است که ابراهیم و همه انبیا به آن سر فرود آوردنند و نمازعشق بپا کردند همان مقصد دلهای صاف و زلال و همان کعبه جان های عارف و زاهدان شب چون علی نشستن و سکون معنایی ندارد من به گرد تو می گردم می چرخم و با تو سخن می گویم دو رکعت نماز برای طواف کعبه عشق و برای سعی به دو مقصد که همه مروه است و صف از برای یافتن آب حیات در تشنگی این جهان و چه سخاوتمند است این راه که هرچه که آن را طی کنی باز آغازی است نو و جدید نمازی در حریم این استوار و شاهد تلاش به پیشگاه احدیت می خوانم پس باید تقصیر نمود که از هرچه دلبستگی دنیوی برید و به حضرتش کرنش نمود وباز به گرد تو ای خانه امن می چرخم و دو رکعت نماز حلالیت از آنچه که داورفرمان داده است ای زمین و آسمان تو خود شاهدی که در این سر زمین دل به چه در دانه ای بیعت نمودم و هنگامی که به خود آمدم چنان غرق در دریایی بودم که امواج مرا به یگانه معبودم نزدیک تر می کردنند در کنار مقامی به کسب معرفت و شفاعت میپردازم که خلیلی از طایفه یگانه پرستی در انجا به نماز می استاد در حجری که مکان و آرامگاه یاران حق و سنبل اعجاز خدا پرستی است و در بر طرف کردن عطش از زلال آبی می نوشم که به اتیام لبان تشنه مردمان هر دو عالم سیرابی می بخشد چنان در حیرتم که این مکان از چه برای ستایش پدیداآمد در حالی که در پایین ترین سطح از زمین جای دارد ای همه درمان دردم تو چه زیبا در شعر وصف شده ای که مقصود من از کعبه و بت خانه توی تو مقصود توی کعبه و بت خانه بهانه من تورا می جوییدم و در این بعد از مکان حضور توست که مرا شادمان می کند و به تو می رساند مرا شوری است اندر سر که با یادت همی باشم به دنبال تو می گردم به فرمان تو می باشم کلمات کلیدی : |
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 7:10 عصر
میقات در کجاست