چه باور نکردنی بود .امسال بازم از حرم به حرم شدم، خدایا سپاسگزارم/قبل از سال نو مسافر راهیان نور بودم و سال تحویل مهمان آقا امام رضا مشهد الرضا و باز بعد از از بازگشت نمیدونم چی شد و چطور دعوت کردی از حقیر که در حرم بی بی حکیمه خواهر آقا امام رضا زائر شدم و بعدش زائر طلائیه و انجا مهمان بزرگ مردی از یاران شهید آقا امام زمان بودم که اینم به لطف و کرم یک دوست بزرگوار خادم شهدا و نویسنده خاطرات تفص شهدا صورت پذیرفت.هنوزم فکرمیکنم در خوابم ،چقدر زیبا در راه طلائیه از موقعیت شهدای رمضان تاطلائیه گاهی پیاده و گاهی سواره طی کردیم. بعد این چند روز دلم تنگ اون پیاده روی و خلوتش و وقتی که در طی مسیر یاران را صدا میکردم میشه. خدایا کاش میشد انجا برای خدمتگزاری پذیرفته می شدم.... اون نیم ساعتی که در اتاق معاون گردان تفحص با صحبت با شهیدتفحص شده گذشت با ارزش ترین اوقات زنده کی ام خواهد بود خدایا این چه حکمتی وچه مصلحتی بود......... اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکسته لیلی
طوف حرم ات این تن ناچیز من است در خاک تو مردن همه آرزوی من است صوفی نه خرابات نشینی سر مستم کز کوی طلای تو چنان سر مستم کلمات کلیدی : |
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 5:11 صبح
حرم به حرم