در آستان جانان راه شما راه صبح است وبر دیوار کوی جانان نقش زیبای عشق شماست که چشم حق جویان را برای همیشه به دنبال دارد ای مرغان پرو بال شکسته می بینم تان که هنوز با قلمی بردست و بیرقی بر دوش ، بیرقی با نام و نشان جان نثاری چه عاشقانه روزهای سخت را تحمل می کنید شما که دل های عارفتان به نازکی پر پروانه هاست و نگاه پر فروغتان به بلندای اوج آسمان هاست می خواستم از بزرگواریتان بنویسم اما قلمم شرمنده شد می خواستم تبلور نفس های پراز حیات شما را به جهان هدیه کنم اما جهان طاقت بهره بردن نداشت و نسیمی از این نفحه را تنها گرفت وقتی یاد می کنم از روزهای سخت ؛تنها آسانی دردهایی را به یاد می اورم که، در تن تکه تکه شده شماچرخ می خورد ولی صدایی از گلایه از شما نشنیدم چه بسا در کنار شما بودم ولی نتوانستم حقیقت وجود تهذیب شده شما را بشناسم کاش مرا علمی بود که با آن در سیرو سلوک با شما کسب توشه ای برای روز مبادا می کردم و همه اینها قسمتی خواسته این سر شوریده است وای همه دریا ها از سخاوت شما در حیرت و ای بیدار دلانی که هنوز چشم غیرت باز نگه داشته ایدو به پاس داری از ارکان دین می پردازید شما همه حجت بودن و ماندن انقلاب اسمانی ما هستید با دستان سخاوتمندو چشمان همیشه بیدار تان ما را حمایت کنید و بمانید تا آنکه ما نیز هدایت شویم آخر کجایند آنان که در پیچ و تاب روزگار تنها با استهزاء مارا از راه شما و شهدا می هراسانند نه!! ما دیری است که پیمان بسته ایم که به دنبال این قافله راه را بر گیریم شاید که بتوان قدم بر زمین پاک باورنهیم پر شور ترین درود ها و بلند ترین سلام ها تقدیم شما باد
کلمات کلیدی : |
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 12:4 عصر
مردان و زنان باور