جایگاه زن در فرهنگ و جوامع غربی در دهه های اخیر غرب از آزادی زن بعنوان حربه ای برای تحت فشار قرار دادن کشورهای اسلامی استفاده می کند . در این گفتار می خواهم به جایگاه زن در فرهنگ غرب پرداخته و آنرا با خاستگاه زن مسلمان مقایسه کرده و بدینگونه تناقضات رفتاری سیاستمداران غربی را آشکار نمایم . قبل از پرداختن به مقوله زن بهتر است با دیدگاه صاحبان زر و زور که جامعه غرب را در پنجه قدرت خود دارند آشنا شویم . بیکر تو "ماسون بزرگ صهیونیستی" در سخنرانی که در سال 1921 ایراد کرده راه حل تسلط بر جوامع را اینگونه بیان می کند . " برای اینکه بتوانیم تشکیلات خانواده را بر هم زنیم ، لازم است به اصول اخلاقی لگد زده و یک نسل کاملاً بی دین ، بی ناموس و بی اخلاق تربیت کنیم و البته این کار در نظر اول مشکل به نظر می رسد ولی چون میل به شهوات و لاابالیگری فطری و طبیعی بشر است از این جهت شاید چندان هم مشکل نباشد ... طبیعت انسان ، میل زیادی به محرمات و شهوت رانی دارد ، این وظیفه ماست که درجه حرارت را بالا ببریم تا یک مرتبه آتش گرفته و به تمام مقدسات کافر گردد" نیات پلید صهیونیسم جهانی را به خوبی می توان در بیان سردمداران آن دید . آنان برای نیل به اهداف استکباری خود و تسلط بر ملتها راه بس پیچیده ای را در پیش گرفته اند . تهی کردن بشریت از ایمان و اعتقادات و سوق دادن آنها به سوی شهوات و لاابالیگری و استفاده ابزاری از زن در این راستا ، برنامه ای از پیش تعیین شده است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت . اصرار غربیها بر آزادی زن البته بمعنای عریان کردن و بی مقدار کردن او برای این بوده که قشر عظیم زنان و بواسطه آنها مردان را نیز از معنویت به سوی رذیلت سوق دهند . شاید باور نکنید که تا چند دهه پیش زنان در غرب حتی از حقوق ابتدایی انسانی هم برخوردار نبودند. آنان بر اموال خود تسلط نداشته و حق رای و اظهار وجود در مسائل جامعه و حتی خانواده را هم نداشتند . زن غربی وقتی ازدواج می کرد نام خانوادگی اش را تغییر می داد . او بدون اجازه همسرش حق دخل و تصرف بر اموال شخصی و موروثی اش را نداشت . بدتر از آن مرد می توانست بدون منع قانونی همسرش را به قتل برساند . شعارهای فریبنده غرب محک خوبی برای ارزیابی عملکرد فرهنگ و جوامع غربی در باره زنان نیست . برای دیدن واقعیتهای جامعه غربی باید به ادبیات داستانی و شعر رجوع کرد . در داستانهای مشهور غربی فلاکت زن غربی را به خوبی می توانیم ببینیم . ولی اسلام 1400 سال پیش برای زن حقوقی معادل مرد و در مواقعی بالاتر از آن قائل شده است . زن مسلمان در سرنوشت جامعه خود دخالت دارد (بیعت زنان با حضرت امیر (ع) در غدیر خم) او بر اموال شخصی خود مسلط است و حتی بر بخشی از اموال همسرش و از همان صدر اسلام در جامعه نفوذ و ظهور داشته و دارد گرچه در مقاطعی به علت برداشتهای نادرست از دین در تنگنا بوده ولی همیشه عزت او حفظ شده و همانند زن غربی بازیچه سیاستمداران زور مدار قرار نگرفته است (نقش زنان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی شاهد خوبی بر این مدعی است) حال این پرسش مطرح می شود که چرا یکباره غرب رویکردش را به زن عوض کرده و او را از کنج غربت خانه بیرون کشیده و وارد عرصه های اجتماعی می کند ؟ پس از انقلاب صنعتی و نیاز مبرم کارخانه داران و کارتلهای اقتصادی به نیروی کار ارزان قیمت و فراوان شعار آزادی زن و حقوق!منکوب شده او مطرح گردید . کارخانه ها از زنانی که نصف مردان حقوق دریافت می کردند پر شد و در ظاهر وابستگی زن غربی به شوهرش کمتر شد . او می توانست برای خودش درآمدی داشته باشد و از نظر مالی آینده اش تامین می شد . ولی او را از چاله در اورده و در چاه انداختند . با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمی برای آن ، معنویت در میان جوامع غربی افت کرد . خانواده مرکزیت خود را از دست داد . وفاداری زن نسبت به همسرش تحت الشعاع تحولات اجتماعی قرار گرفت . اینک با اینهمه پیشرفت در عرصه های علوم مختلف هنوز مسئله ای بنام زن و به تبع آن مرد لاینحل مانده و هنوز بشریت تحت سیطره صهیونیسم به یک راه حل درست در رابطه با زن و مرد نرسیده است . ادامه دارد کلمات کلیدی : |
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 5:10 صبح
زن و جامعه غرب