X
تبلیغات
مرکبی مانده بی سوار - سجاده ای پر از یاس مرکبی مانده بی سوار - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 1:42 عصر
آن که از دنیا اندوهناک است ، از قضاى خدا خشمناک است . و آن که از مصیبتى که بدو رسیده گله آرد ، از پروردگار خود شکوه دارد و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى از خود خوارى نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد ، و آن که قرآن خواند و مرد و راه به دوزخ برد از کسانى بود که آیات خدا را به فسوس گرفت و افسانه شمرد ، و آن که دلش به دوستى دنیا شیفته است دل وى به سه چیز آن چسبیده است : اندوهى که از او دست بر ندارد ، و حرصى که او را وانگذارد ، و آرزویى که آن را به چنگ نیارد . [نهج البلاغه]
مرکبی مانده بی سوار

دوباره ،از پی روز غروبی درد ناک مرا

در وادی سرگردانی به دنبالت می فرستند

دوباره اندر پی منتقم تو میگردم ؛دوباره بهانه ام روزگار و سختیهاست

تا برایت چشم هایم را بارانی کنم

توی می آیی ،تو خواهی آمد

 و انتقام سردار بر نی سوار ،را خواهی گرفت

ای آسمان بازهم از خجالت دیدن روز واقعه گلگون شو

و دل آینه ات را باز به روی دشت پر زه خون باز کن

بیا ای سوار یکه و تنها ،مرکب ات بی سوار نمی تواند به خیمه ها باز گردد

تو تنها نخواهی ماند؛که پهلوانانی چون قاسم را به سپاه خود همراه داری

فدای آن شهسوارعلمداری شوم که دست و چشم در راه بندگی خدا می دهد

فدایت شوم ؛تشنه کامی که بر لب آب تشنگی را به جان خریدی

وکه تا لحظه عروج مرید و عاشق بمانی ؛فدای لب تشنه ای که

برآب چشم می بندد تا به چشمه عشق متصل شود

((این الطالب بدم المقتول بکربلا))





کلمات کلیدی :