X
تبلیغات
از مزاح هاى پیامبر(ص ) - سجاده ای پر از یاس از مزاح هاى پیامبر(ص ) - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 10:18 صبح
[ یهودیى او را گفت پیامبر خود را به خاک نسپرده درباره‏اش خلاف ورزیدید . امام فرمود : ] ما در باره آنچه از او رسیده خلاف ورزیدیم نه درباره او ، لیکن شما پایتان را از ترى دریا خشک نگردیده پیامبر خود را گفتید « براى ما خدایى بساز چنانکه ایشان را خدایان است ، و او گفت شما مردمى نادانید » . [نهج البلاغه]
از مزاح هاى پیامبر(ص )

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 

روزى پیره زنى به حضور پیامبر(ص ) رسید و عرض کرد: ((عاقبت من در قیامت چه خواهد شد؟))

پیامبر(ص ) فرمود: پیره زن به بهشت نمى رود.

آن زن ناراحت شد و از حضور آن جناب دور گردید، در راه بلال حبشى او را گریان دید، از او پرسید، چرا ناراحت هستى ، جریان را گفت ، بلال گفت : نباید پیامبر(ص ) چنین فرموده باشد، برگرد به حضورش برویم و بار دیگر بپرسیم ، با هم نزد پیامبر(ص ) آمدند، بلال عرض کرد: اى رسولخدا! شما به این پیره زن چنین فرموده اى ؟

پیامبر فرمود: ((آرى اینکه سهل است ، سیاه هم به بهشت نمى رود.))

بلال نیز افسرده خاطر شد، و از نزد رسولخدا(ص ) مرخص شد، در راه ابن عباس او و پیره زن را افسرده دید، علت پرسید، بلال جریان را گفت .

ابن عباس گفت : رسولخدا(ص ) با شما مزاح کرده است ، منظورش این است که پیره زن ، جوان مى شود و سیاه ، سفید مى گردد و سپس به بهشت مى روند نه با حال پیرى و سیاهى . آنها فهمیدند، که پیامبر(ص ) با آنها مزاح کرده است ، خوشحال شدند آرى پیامبر با آن مقام بلند با مردم مستضعف این چنین برخورد صمیمانه داشت





کلمات کلیدی :