"شرمنده تونیم شهدا"، قافیه شد تو شعر ما هرچی شما خاکی بودین، ساده و افلاکی بودین کوچیک بودیدم، حقیر بودیم، دادیم بزرگتون کنن این چاه اگه آبم داره، واسهی ما خوب نون داره آی خونهدار و بچهدار، زنبیل و بردار و بیار پلاک و استخوان داریم، یک عالمه جوون داریم گردنمون که کج میشه، غرورمون فلج میشه گاهی یکسال آزگار، سراغتون نمیآییم چندوقت یکبار لباستون، تو تنمون زار میزنه جنگل مولایی شده، شهرمون از دوز و دغل چیکار کردیم بعد شما؟، به عقل جِنَّم نمی[آ]مد! خلوص نیت نداریم، ما حاج همت نداریم دکترامو میگن شما، بچهرو دِپرس میکنید بچههامون بچههاتون، بنگی شدن، رنگی شدن من چیبگم آخر شعر، جون و دلم آتیش گرفت شاعر: شهروز گودرزی کلمات کلیدی : |
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 4:50 صبح
شرمنده تونیم شهدا