X
تبلیغات
نگارشی از لحظه های درد - سجاده ای پر از یاس نگارشی از لحظه های درد - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 1:34 عصر
[ و به مردى که از او خواست تا پندش دهد فرمود : ] از آنان مباش که به آخرت امیدوار است بى آنکه کارى سازد ، و به آرزوى دراز توبه را واپس اندازد . در باره دنیا چون زاهدان سخن گوید ، و در کار دنیا راه جویندگان دنیا را پوید . اگر از دنیا بدو دهند سیر نشود ، و اگر از آن بازش دارند خرسند نگردد . در سپاس آنچه بدان داده‏اند ناتوان است ، و از آنچه مانده فزونى را خواهان . از کار بد باز مى‏دارد ، و خود باز نمى‏ایستد ، و بدانچه خود نمى‏کند فرمان مى‏دهد . نیکوان را دوست مى‏دارد ، و کار او کار آنان نیست و گناهکاران را دشمن مى‏دارد ، و خود از آنان یکى است . مرگ را خوش نمى‏دارد ، چون گناهانش بسیار است و بدانچه به خاطر آن از مردن مى‏ترسد در کارست . اگر بیمار شود پیوسته در پشیمانى است ، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى . چون عافیت یابد به خود بالان است ، و چون گرفتار بلا شود نومید و نالان . اگر بلایى بدو رسد ، به زارى خدا را خواند ، و اگر امیدى یابد مغرور روى برگرداند . در آنچه در باره آن به گمان است ، هواى نفس خویش را به فرمان است ، و در باره آنچه یقین دارد در چیرگى بر نفس ناتوان . از کمتر گناه خود بر دیگرى ترسان است ، و بیشتر از پاداش کرده او را براى خود بیوسان . اگر بى نیاز شود سرمست گردد و مغرور ، و اگر مستمند شود مأیوس و سست و رنجور ، چون کار کند در کار کوتاه است و چون بخواهد بسیار خواه است . چون شهوت بر او دست یابد گناه را مقدّم سازد ، و توبه را واپس اندازد و چون رنجى بدو رسد از راه شرع و ملّت برون تازد . آنچه را مایه عبرت است وصف کند و خود عبرت نگیرد ، و در اندرز دادن مبالغه کند و خود اندرز نپذیرد . در گفتن ، بسیار گفتار ، و در عمل اندک کردار در آنچه ناماندنى است خود را بر دیگرى پیش دارد ، و آنچه را ماندنى است آسان شمارد . غنیمت را غرامت پندارد و غرامت را غنیمت انگارد . از مرگ بیم دارد و فرصت را وامى‏گذارد . گناه جز خود را بزرگ مى‏انگارد و بیشتر از آن را که خود کرده ، خرد به حساب مى‏آرد ، و از طاعت خود آن را بسیار مى‏داند که مانندش را از جز خود ناچیز مى‏پندارد . پس او بر مردم طعنه زند و با خود کار به ریا و خیانت کند با توانگران به بازى نشستن را دوست‏تر دارد تا با مستمندان در یاد خدا پیوستن . به سود خود بر دیگرى حکم کند و براى دیگرى به زیان خود رأى ندهد ، و دیگران را راه نماید و خود را گمراه نماید . پس فرمان او را مى‏برند و او نافرمانى مى‏کند . و حق خود را به کمال مى‏ستاند و حق دیگرى را به کمال نمى‏دهد . از مردم مى‏ترسد ، نه در راه طاعت خدا و از خدا نمى‏ترسد در راه طاعت بنده‏ها . [ و اگر در این کتاب جز این گفتار نبود ، براى اندرز بجا و حکمت رسا ، و بینایى بیننده و پند دادن نگرنده اندیشنده بس مى‏نمود . ] [نهج البلاغه]
نگارشی از لحظه های درد

سلام دوستان این نوشته که منو تحت تاثیر قرار داد شما ها رو نمی دونم اگر قابل دونستین نظر تون رو هم بفرمایید

لینک اصلی از این دوست محترم بود  http//abasalt.parsiblog.com

چند شب پیش در بیمارستان در معیت یک بیمار نشسته بودم که خیلی برام عزیز بود با ناله ها و ابراز درد یک بیمارمن از این حال و هوا به جایی رفتم که برگشت از آن خیلی آسان نبود

این ما هستیم؟؟؟

انسانی برگرفته از یک مقدار گوشت و استخوان که اگر این روح در او دمیده نشده بود بی مقدار تر از آنچه که بشود گفت هست

تنها با یک سری حوایج مادی ویا بیشتر

وخواسته هایی معنوی ؛ اما با یک عالمه از خواسته های غربزی و مادی پا یان ناپذیر

ای خدا هر بار که صدا بلند می شود در دل آیه (امن یجیب) به پا می کنم تا شاید درد این بنده خدا کمی آرام تر شود

ایا تو همان انسانی هستی که خدا به فرشته هایش دستور سجده داد یا ان انسانی که ادعای خداوندی داشت

یا ان انسانی که خودش را بر ترین انسان و متمایز ترین آفرینش از همه خلق الله می داند

من در حیرتم که تو ای انسانی که طاقت یک درد و زخم و یایک نا رسایی عضو در بدن را نداری

پس چگونه اینقدر به دیگران فخر می فروشی و برای زندگی و حیات هر چه با شکوه تر

وهر جه متمایز تر و مجلّل تر به جان دیگر همنوعان ات می افتی

این از برای چه امر مهمی است که باید دنیا و آخرت را به یک دروغ ویا غیبت و یا یک دغل ونیرنگ بفروشی

و برای رسیدن به درجه و مقام و قدرت از هیچ کاری روی گردان نیستی

چرا و آحر به چه قیمت؟؟؟!!!

چرا مجنون وار به زندگی دنیا چسبیده ای و آیا این همه مردمان قبل را ندیدی که

چگونه همه دست آورد های مادی خود را رها کردند و به دیار باقی شتا فتند؟؟

در این چند روزه با کسانی برخورد داشتم که تنها و تنها برای جانب داری یک عده که خواستار قدرت از دست رفته قبل خود هستند

امده بودند و به هتاکی و نا سزا گویی و در مرتبه بالاتر فحاشی پردا خته بودنند

راستش دلم هم برای مریض روی تخت سوخت و هم برای خودم و هم برای این افرادی که نام بردم

و شاید برای این افراد بیشتر

و بعد این بغض یک مرتبه نفسی عمیق از ته جان کشیدم و نا خدا آگاه شکر به جا آوردم

واقعا که هر نفس باید همراه با شکرو ذکر خدا وند باشد چرا که نعمتی از این که راحت نفس کشید نمی شناسم

بله چقدر نعمت بزرگی است این تنفس!!!!

در همین حال بودم که لیست دارو و علامات حیاتی مریض را نگاه می کردم

به این جمله برخورد کردم مواظب باشید خطر عفونت

و برای همین بود که با ماسک و تجهیزات باید وارد می شدیم و یک مرتبه اشکم دار آمد خدایا!!!!

مرا عفو کن که هرچه در قرآن ناطق برایم دلیل و ایه آوردی باز مدهوش از زندگی مادی از کنار این کلمات زیبا گذشتم

و برای رسیدن به نزدیکترین نقطه به تو بی توشه و بی بهره ماندم

ولی برای درمان دردی باید اینچنین همه دستورات را رعایت نمود

ای خدای من در این گوشه از زمین پهناورت آرزوی شفای عاجل همه بیمار ان را دارم

و برای شفای درد های باطن خود از عجز بیشتری برخوردارم تا آنجا که

باید برای شفای این بیماری و برطرف شدن اینگونه بیماری ها

در پیشگاه تو با خشوع و خضوع تمام

به قران ات تمسک می جویم

در این حال و هوا که بودم نا گهان مریض حاضر که بسیار ناله می کردیک مرتبه آرام گرفت

و چه این سکوت دلننشین بود برای همه

آیا درد خود پرستی و یا درد خود کامگی و شهرت طلبی و انکار حقایق

هم می تواند لحظه ای انسان را به خود وا کذارد؟؟؟!!!!

چه زیبا می شود آنگاه که دور از گناه و شرک و کفر و نفاق تن را بیاسایی

و به دیوار بلند خدا خواهی تکیه بزنی

و آرام در این محیط معنا ،حیات را تجربه کنی

توصیه دین به من و تو ای برادر و خواهر دینی همین است که برای رسیدن به خدا باید از خط خود پرستی کنار روی تا به خدا برسی

از اتاق بیرون آمدم اما احساس می کنم روحم مقداری خودش را درپس آینه دل می بیند

نظر دیگر دوستان بسیار با ارزش است امید دارم شما دوستان نیز از این سخنان برداشت لازم را کسب کرده باشید





کلمات کلیدی :