بیست و چهارم ذیالحجه روز مباهله نام گرفته و روزی بسیار گرامی و دارای فضیلت بسیار است. در این روز که روز نزول آیه "تطهیر" ( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا) و نزول آیه "ولایت" (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) نیز هست، خداوند مهر تأییدی دیگر بر ارزشها و فضیلتهای اهل بیتعلیهالسلام زده و جایگاه راستین آنان را در آیات قرآن تبیین کرده است. آنچه که در پی میآید پیشکشی ناقابل به محضر آل الله علیهالسلام در راستای تبلیغ و تبیین جایگاه رفیع ایشان با یادآوری و شرح مختصری از آیات مباهله، ولایت و تطهیر با این امید که مورد قبول افتد. شرح آیه مباهله در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْکذِبِینَ(آلعمران 61) ترجمه: هر گاه بعد از علم و دانشى که ( در باره مسیح ) به تو رسیده، ( باز ) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. شان نزول: گفتهاند که این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانى مرکب از عاقب و سید و گروهى که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند و عرض کردند : آیا هرگز دیدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه ان مثل عیسى عند الله... نازل شد و هنگامى که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را به مباهله دعوت کرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصیتهاى نجران، اسقف ( روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانوادهاش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزى در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد در حالى که دست على بن ابى طالب (علیهالسلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیهماالسلام) در پیش روى او راه مىرفتند و فاطمه (علیهاالسلام) پشت سرش بود، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامى که نگاه کرد، پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند : این پسر عمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على (علیهالسلام) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیکترین افراد به قلب او است... سید به اسقف گفت : براى مباهله قدم پیش گذار. گفت : نه، من مردى را مىبینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام مىکند و من مىترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمىگذرد در حالى که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نداشته باشد. اسقف به پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد : اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نمىکنیم بلکه مصالحه مىکنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) با آنها مصالحه کرد که دوهزار حله ( یک قواره پارچه خوب لباس) که حد اقل قیمت هر حلهاى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى شاخه نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن، توطئهاى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) ضامن این عاریتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامهاى در این زمینه نوشته شد. و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت : من صورتهائىرا مىبینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوهها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند. نوه هاى دخترى فرزندان ما هستند از آیه مباهله استفاده مىشود که به فرزندان دختر نیز حقیقتا ابن گفته مىشود بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود مىدانستند، و مىگفتند : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى، فرزندان ما تنها پسرزادههاى ما هستند اما دخترزادههاى ما - فرزندان مردم بیگانه محسوب مىشوند نه فرزندان ما ! این طرز تفکر مولود همان سنت غلطى بود که در جاهلیت عرب دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نمىدانستند و آنها را در حکم ظروفى براى نگاهدارى پسران مىپنداشتند ! چنانکه شاعر آنها مىگوید : و انما امهات الناس اوعیة مستودعات و للانساب اباء : مادران مردم، حکم ظروفى براى پرورش آنها دارند - و براى نسب تنها پدران شناخته مىشوند! ولى اسلام این طرز تفکر را به شدت در هم کوبید و احکام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى یکسان جارى ساخت. در سوره انعام آیه 84 - 85 در باره فرزندان ابراهیم مىخوانیم : و من ذریته داود و سلیمن و ایوب و یوسف و موسى و هرون و کذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین از فرزندان ( ابراهیم )، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند و این چنین نیکوکاران را پاداش مىدهیم و نیز زکریا و یحیى و عیسى و الیاس که همه از صالحان بودند. در این آیه حضرت مسیح از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالى که فرزند دخترى بود و اصولا پدرى نداشت. در روایاتى که از طرق شیعه و سنى در باره امام حسن و امامحسین (علیهالسلام) وارد شده اطلاق کلمه ابن رسول الله ( فرزند پیغمبر ) کرارا دیده مىشود. در آیات مربوط به زنانى که ازدواج با آنها حرام است مىخوانیم : و حلائل ابنائکم ( یعنى همسران پسران شما ) در میان فقهاى اسلام این مسئله مسلم است که همسران پسرها و نوهها، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق مىباشند. کلمات کلیدی : |
امروز : چهارشنبه 103 آذر 28 ، 12:14 عصر
شرح ایه مباهله ...نوه هاى دخترى فرزندان ما هستند