بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
روزى على (ع ) گردن بندى در گردن دخترش زینب مشاهده کرد فهمید که گردنبند مال خود او نیست . پرسید: این را از کجا آورده اى ؟ دختر جواب داد: آن را از بیت المال عاریه مضمونه گرفته ام ، یعنى عاریه کردم و ضمانت دادم که آن را پس بدهم . على (ع ) فوراً مسئول بیت المال را حاضر کرد و فرمود: تو چه حقى داشتى این را به دختر من بدهى ؟ عرض کرد: یا امیرالمؤ منین ! این را به عنوان عاریه از من گرفته که برگرداند. حضرت فرمود: به خدا قسم اگر غیر از این بود دست دخترم را مى بریدم . این حساسیتهایى است که ائمه و پیشوایان ما که اسلام مجسم و معلمان راستین اسلام اصیل بوده اند در زمینه عدالت اجتماعى از خود نشان داده اند. انقلاب اسلامى ما نیز اگر مى خواهد با موفقیّت به راه خود ادامه دهد، راهى بجز اعمال چنین شیوه ها و بسط روشهاى عدالت جویانه و عدالت خواهانه ندارد. کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
سلام
این شیطنت یک نرس در بیمارستان خط مقدم توی اون فضای تیرباران و خمپاره باران بیمارستان امام نزدیک اروند.... این ماجرا اتفاق افتاد .... البته محض تبادل انرزی بود به قول خودشون..... یک یار بچه های مومن و خجالتی مریض این نرس شده بود . یه شب تصمیم این شده بودکه یکم سر به سر این مجروح بزارن با خره سر پرستار قبول کرد بچه ها امدن دور تخت ایشون . نرس: برادر آب بدم خد مت تان؟؟ مجروح:خدا خیر تون بده... بله نرس پلاستیک آب را برداشت آورد بالای سر مجروح نرس: بفرمایئد ...و نایلکس پر آب رو گرفت بالای سر مجروح چشمتان روز بد نبینه ..... از همون بالا ولش کرد و...... محروح: اخه بزرگوار چرا؟؟ نرس :ببخشید باید لباستونو عوض کنیم مجروح :نه......... خوبه هوا گرمه نرس : نه خواهش میکنم.. پزشک بیاد دعوا می کنند.. مجروح قبول کرد... ولی تا متوجه شد منظورش خانم های امداد گر هست مجروح: نه .... نمیخواهد... و روشو بر گرداند تا کسی چهره شو نبیند
نرس:اینو نفرمائید این چهارتا خواهر فورا لباستونو عوض می کنند مجروح: چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نرس:بله اینها مسئول تعویض لباس تون هستند مجروح : نه اینطوری نمیشه ...بفرمائید خوابم میاد.. نرس: بچه ها پرده بیارید... لباس تمیز هم بیاورین مجروح که طاقت نداشت داد زد ... دکتر به دادم برسید برادرا ...... وبا التماس میگفت بفرمائید بیرون... بخش رو گذاشته بود روی سرش... همه مجروحها و نرسها و امداد گر ها جمع شدن وقتی موضوع رو فهمیدن همه با نرس همکاری میکردند و میگفتن بابا بزار وظیفه شونو انجام بدن من که دلم سوخت رفتم وسط معرکه دادزدم... بسه دیگه اینم سهمیه خنده امشبتون کلی انرزی گرفتین... دست از سر برادرم بردارید مجروح ما نفسی راحت کشید و کلی دعام کرد بعد از آن به یکی از پرستارها خواهش کردم بیاد و پشت پرده کمکش کنه همه متفرق شدن و من توی فکر بودم این اقای افشار نرس بیمارستان شب بعد چطوری میخواهد روحیه بده به مجروحین؟؟؟ کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
قال علی (ع ) انماهوعید لمن قبل الله صیامه وشکرقیامه حضرت علی (ع) فرمود: همانا این عید برای کسی عیداست, که خداوند روزه ونمازش راپذیرفته باشد
اَللّهُمَّ اَهْلَ اْلکِبرِیاءِ وَ الْعَظَمَة وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتْ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الْرَّحْمَة وَ اَهْلَ الْتَّقْوى وَ الْمَغْفِرَة اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذا الْیَومْ اَلَّذى جَعَـلْتَهُ ِللْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّىْ اللهُ عَـلَیْهِ وَ آلهِ ُذخْرَاً وَ شَرَفـَاً وَ کَرامَةً وَ مَزیداً اَنْ ُتصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدْ خِلـَنى فى کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَـلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَخْرَ
امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در یکى از اعیاد فطر خطبهاى خواندهاند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم دادهاند. خطب امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه السلام یوم الفطر فقال: ایها الناس! ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و هو اشبه بیوم قیامکم، فاذکروا بخروجکم من منازلکم الى مصلاکم خروجکم من الاجداث الى ربکم و اذکروا بوقوفکم فى مصلاکم و وقوفکم بین یدى ربکم، و اذکروا برجوعکم الى منازلکم، رجوعکم الى منازلکم فى الجنه. عباد الله! ان ادنى ما للصائمین و الصائمات ان ینادیهم ملک فى آخر یوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مىگیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و نا امید مىگردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشتبه سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشتبرین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزهدار داده مىشود این است که فرشتهاى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مىدهد و مىگوید:
«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشتهتان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
رمضان پایان مىپذیرد و به انتهاى خود مىرسد، مسلمانان درمکتب رمضان، در پرتو آیات قرآن و نیایشها و تقویت صبر و اراده، پس از فراگیرى به خودسازى پرداختهاند؛ اینک جشن مىگیرند که در جهاد اکبر، با گامهاى استوار عبور کردهاند و به مقصود رسیدهاند.
عید فطر؛ یعنى بازگشت به فطرت و سرشت
عید سعید فطر، عید «ذکر خدا» عید رهیدگی از زنجیر نفس عید آسودگی از آتش غفلت؛عید غلبه بر «خصم درون» عید «کفّ نفس» و کنترل خواستهها و مهار تمنیّات، مبارک باد
کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
با تشکر از دوستی که مسبب ایجاد این پست شدو اجازه داد از نوشته هاشون استفاده کنم در سالروز اول جنگ؛ من نو آوری و شکوفای ...... کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
در شب قدر برایم تو براتی بفرست شاید این جان رمضان دگری سر نکند خدایا با نامه ای سیاه و با قلبی امیدوار به سویت آمدم . مرا در میهمانی خوددعوت کردی و حال منتظرم که با دست پر روزهای آخر این میهمانی رابا بخشش و شادی تو سپری کنم. ای آنکه مرا از خود بیشتر دوست میداری..... چگونه در این شبهای نورانی می توان با تو نجوا نکرد... چگونه میتوان تورا لبیک نگفت... چگو نه ؟؟ آنگاه که در زلال دعای مجیر دستانم را بر آاسمان شب قدر بلند میکنم تنها تورا می خوانم... و می خواهم از تو که در الغوث دعای جوشن مرا لبیک گویی.. ای خوب نه تنها برای سیاهی نامه اعمالم اشک میریزم..بلکه برای دوری از تو و عقب ماندن از قافله دوستان تو میگریم.... ای انکه هر چه بخواهی توانایی... مرا به قافله باز رسان... چه می گویم؟؟؟ مرا آن ده که ان به... مردم به دنبال زیبایی به سوی کوه صحرا روان میشوند و یا به زیرآ بها سرک می کشند حال آنکه تو را در طروات یک تکبیر میتوان دید و لمس کرد... ای که نامت همیشه زنده میکند هر دل مرده و فسرده ای را.... خود را هر شب به بهانه یا فتن تو دلگرم میکنم... غافل از آنکه تو در نهان دل جای داری ... آبا روزی میرسد که بشکافم و بنشانم دلم را به حضور ات؟؟... وه چه زیبا میشود آنگه که رنگ دلم به انوار تو مزین شود ... و چه طرب انگیز میشود وقتی در گنجینه نهان دل گوی رب العالمینی تو را پیدا کنم... شب به سحر میرسد و بانگ اذان نوید در می دهد که شب به پایان رسید.... چه می شود که با اذان صبح این شوق و شور به وصال ات میسر شود ای خوب خوب؟؟ نگارم !!آشتی کن که دلم را برای پاک شدن به تاراج تو گذاشته ام... از این پس تنها با تو و برای تو خواهم زندگی کرد ...چرا که دلی که تو درآن نباشی زنده نیست و زندگی نخواهد کرد.. به شوق وصال ات شبانه به کوچه های قدر گذرم دادند...... نترسیدم از این ره چو مژده به وصال در انتهای کوچه مرا نوید دادند عزیزا مرا چندین نه بلکه بسیار حاجت است .. بزرگترین آن ظهور گل نرگس است .. مرا ای آفتاب نور خود باز رسان قل از انکه درکوره راه زندگی در تاریکی های جهل فسرده شوم مهربانا بهفضل و کرم ان از نافه خوشبوی یار مشام جانمان را پر کن و برایش محیا کن انچه ملزوم است..... آمین اللهم آمین لینک دیدنی هدیه به عاشقان کوی دوست :لیلی قدر در حرمین شرف شب است و خجالت بر سراپای ناپاکی که در حریم خدا کمر به کشتن شیر خدا بسته... و تنها اوست که میداند به کجا قدم میگذارد تا به آواز فزت و برب الکعبه سرود رفتن سر می کند.. طبیبی که سالها زخم دل مردم در مانده را میبست هیچ دارو و دستمالی نتوانست زخم دل اش را بر بندد ... پدری که شبانه عنان نان و خرما به دوش می کشید و شیر از سفره فرزندان خود بر میگرفت و به کام یتیمان میبرد.. امشب برای درمان زخم سرش مهمان کاسه شیری از یتیمان میشود که ازمحبت و مهر علی سر شار شده... و با اشک عشق آنان همراهی شده تا مگر پدر یتیمان سایه اش برسر شان باز بماند. دوستان بزرگواری که خواهان دستیابی به دانلود و متن ترجمه نوای وبلاگ هستن به این لینک مراجعه کنند:لینک کلیک کنید کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |