* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * ...ــبسم الله الرحمن الرحیمــ...
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * * * * * * * * * * *
* * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * . * * * * * * * * * * * *
* * *
* * * * * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * *
* * * * * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * *
* * *
* * *
کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
میخوام برم امام رضا........ چشمات و واکن آقا جون بال های خستم و ببین من و نگاه کن آقا جون دل شکستم و ببین دلت میاد کبوترات تو حرمت پر نرنند به سایبون دستای مهربونت سر نزنند میدونی میخوام چه کار کنم میدونی می خوام کجا برم می خوام برای کفترا یه خورده گندم ببرم اونجا که گنبدش طلاست با کفتراش پر بزنم دوسش دارم امامم در خونش در بزنم بعضی شبا تو خونمون بابا به مادرم میگه می خوام برم امام رضا به خدا دلم تنگه دیگه بابام میگه امام رضا مریضا رو شفا می ده دوای درد مردم و از طرف خدا میده می خوام برم به مشهد و یه هفته اونجا بمونم تو حرم امام رضا نماز حاجت بخونم بهش بگم امام رضا مریضا رو شفا بده دوای درد مردم و از طرف خدا بده می خوام بیام به مشهدت به طواف کفترای گنبدت براشون یه کیسه گندم بیارم خبر از دردای مردم بیارم بهشون بگم برامون دعا کنند اونقدر تا که تورو رضا کنند کاش جارو کشی صحن نصیبم می شد دل من خادم مولای غریبم می شد (مرحوم اقاسی) کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
منو یک دل هوایی حاصل یه اشنایی ممنونم ازت خدایا که شدم امام رضایی زده ام قید خودم رو اخه من خودم حجابم چشمامو بستم دوباره توی صحن انقلابم همه ی آرزو هامو بوسیدم کنار گذاشتم تو ببخش خالیه دستم هدیه غیره جون نداشتم آقا گداتو پس نزن اون که فقط میخواد یه چیز عمریه کفترت شدم یه بار برام گندم بریز من یه عمره که می سوزم با غمت مثل دیوونه این دل منو خنک کن با یه جرعه سقا خونه هر دفعه میام زیارت دل و پیشت جا میزارم دست خالی رد نمیشه آخه این یه اعتقاده آخه من اذن دخولم از در باب الجواده من می خوام زیبا بمیرم عین عاشقا می میرم کربلا نشد اللهی مشهد الرضا بمیرم از بس که مشهد اومدم با کفترات رفیق شدم وقتی که می میرم برات بیا به جشن تولدم ایوون آیینه ی تو آرزوی هر دیوونست به خدا که خیلی حقه نفس نقاره خونت من غبار خاک توسم بنده ی شمس الشموسم تا می شم دل تنگ جنت کفشداری هاتو می بوسم چیزی که به خاطر اون جونمو بدممی ارزه ولا یه لحظه از نزدیک دیدن اون پرچم سبزه تا قیامت سر بلنده سری که پیش پات افتاد آهو از وقتی قشنگه که چشمامش به چشمات افتاد سلطان علی موسی الرضا تنهاترین سرمایه ام با من غریبگی نکن عمری باهات همسایه ام کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ در زمان ((مرحوم علامه بحرالعلوم رضوان الله تعالى علیه ،)) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس (ع ))) خراب شد. به ((علامه بحرالعلوم )) خبر دادند که قبر مقدّس ((حضرت عباس (ع ))) دارد خراب مى شود، ((علامه بحرالعلوم )) دستور داد تا قبر شریف ترمیم و تعمیر شود. بنا بر این شد که روز معین به اتفاق استاد بناء به سرداب مقدس بروند و قبر را تجدید عمارت کنند. در روز مقرر علامه همراه استاد بنا وارد سرداب و زیر زمین شدند. معمار نگاهى بقبر و نگاهى به علامه کرد و گفت : آقا اجازه مى فرمائید سؤ الى بکنم ؟ فرمود: بپرس ؟ استاد بناء گفت : ((ما تا حالا خوانده و شنیده بودیم ((مولاناالعباس (ع ))) اندامى موزون و رشید و قد بلند و چهارشانه داشته ، بطورى که وقتى سوار بر اسب مى شده زانوهایش برابر گوشهاى اسب قرار مى گرفته . پس بنابر این باید قبر مقدس هم بزرگ و طولانى باشد، ولى من مى بینم صورت قبر کوچک است ؟!)) آیا شنیده هاى من دروغ است ، یا کوچکى قبر علت خاصى دارد؟! ((علامه بحرالعلوم )) بجاى جواب سر بدیوار گذاشت و سخت گریه کرد. گریه طولانى علامه ، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت : آقاى من چرا گریان و اندوهناک شدید و سرشک غم از دیدگان فرو میریزید؟! مگر من چه گفتم ، آیا از سؤ الى که من کردم تاثرى بر شما روى آورده ؟ علامه فرمود: استاد بناء پرسش تو دل مرا بدرد آورد. چون شنیده هاى تو درست و صحیح است ،امّا من بیاد مصائب و دردهاى وارده بر عمویم عباس (ع ) افتادم . ((آرى عباس بن على (ع ) اندامى رشید و قد و قامتى بلند داشت ، و لیکن بقدرى ضربت شمشیر و تبرهاى دلسوز و گرزها و نیزه ها بر بدن ، نازنین او وارد کردند که بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشید بقطعات خونین تبدیل شد. آیا انتظار دارى بدن پاره پاره ((حضرت عباس (ع ))) که بوسیله ((حضرت امام سجاد (ع ))) جمع آورى و دفن شد قبرى بزرگتر از این قبر داشته باشد؟! منبع: کرامات العباسیّه مؤ لف : على میر خلف زاده کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی |